فرد یا جریان خاص معیار حق و باطل نیست/ نباید از تربیت نیروهای جوان غفلت کرد؛ جوانانِ شایسته باید جایگزین نیروهای قبلی شوند
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری امروز جمعه ۲۴ جدی در میان دهها تن از جوانان حاضر در دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل به ایراد سخنرانی پرداخت.
رئیس مرکز تبیان در ابتدای سخنان خود، جوانان را سرمایهی اصلی یک کشور دانست و با بیان اینکه این سرمایه زمانی میتواند در راستای رشد کشور و مردم تاثیرگذار باشد که به کار بیفتد و در جریان باشد، گفت: سرمایهی پولی اگر در یک جای باشد هیچگونه ثمرهای ندارد و یا حتی اگر در بانک هم باشد شاید بانک به کار بیاندازد و یک سودی هم برای صاحب آن بدهد؛ اما اگر این پول به صورت درست به کار انداخته شود، قطعاً هم برای صاحب پول مفید است و هم برای جامعه مفید خواهد بود، با این حال پول اهمیتاش به مراتب کمتر از نیروی جوان است، چون پول برای یک مملکت جوانساز نیست و این جوان است که اگر به کار بیفتد، پولساز بوده و اقتصاد کشور را راه میاندازد.
وی، این نیروی انسانی هر کشور را زمانی تاثیرگذار عنوان کرد که در ایام جوانی روی تحصیل تمرکز کند و این تحصیل هم بایستی در دو جهت باشد؛ تحصیل معرفت دینی و تحصیل علوم روز. این دو نوع تحصیل در دو مسیر، میتواند جوان را به عنوان یک نیروی توانمندِ پرظرفیت برای اجتماع تربیت کند.
بر بنیاد گفتههای حسینی مزاری، جوانی که صرفاً در مسیر علوم روز کار میکند اما در قسمت معارف دین برداشت و معلومات ندارد نمیتواند کار مفیدی برای جامعه انجام بدهد؛ چه بسا چنین جوان تحصیلکردهای در رشتهی ریاضی، فیزیک و یا سایر علوم روز، در خدمت اهداف شیطانی قرار بگیرد و در جهت ترویج و توجیه استبداد و دیکتاتوری عمل کند.
وی افزود: از طرفی اگر انسان تنها در مسیر علوم و معارف دین کار کند باز هم کاربرد آنچنانی نخواهد داشت. چه بسا اینها هم مسیر انحراف را بپیمایند، انحراف در حد و نوعی که یک آدمی در ظاهر متدین دارد، چنین شخصی معارف دین و علم خداشناسی را خیلی بلد است اما به نحو دیگری در مسیر اهداف شیطانی قرار میگیرد. چنین آدمهایی عامل دست استکبار در جهان اسلاماند، تندرویهایی که در سطح خود شیعیان ما وجود دارد که به جز خودشان بقیه را کافر میدانند و یا سنیهایی که غیر از خودشان بقیه را کافر میدانند. اینها توسط عواملی مدیریت میشوند و در راًس این خطوط کسانی هستند که در مسیر معارف دینی ورود دارند و حتی در ظاهر مجتهد هستند که در راًس این خطوط قرار دارند، آن هم با مدیریت دستهای پشت پردهی استکبار گاهی آمریکا، اسرائیل، انگلیس و فرانسه که این جریانها را برای به نابودی کشاندن جوامع اسلامی مدیریت میکنند.
رئیس مرکز تبیان با بیان اینکه تحصیل جوانان باید در هر دو رشته باشد، خاطرنشان کرد: اگر شما در دو رشتهی علوم روز و معارف دین متخصص هم شوید باز هم آخر کار نیست و شاید در ادامهی راه دچار مشکل شوید. ما زمانی با مشکل مواجه نمیشویم که تزکیه و تقوا را پیشهی خود قرار بدهیم و بصیرت پیدا کنیم. بصیرت زمانی به وجود میآید که ما تقوا داشته باشیم. تقوا هم یعنی واجبات الهی را انجام بدهیم و از منکرات الهی اجتناب کنیم، خیلی نیاز نیست انسان جنجال متحمل شود.
حسینی مزاری، بصیرت را تشخیص درست حق از باطل توصیف کرد و با اشاره به اینکه بسیاری از اوقات مردم نمیتوانند حق و باطل را تشخیص بدهند، گفت: در بیست سال گذشته آمریکا در افغانستان حضور داشت، هر چقدر میگفتیم آمریکا دروغ میگوید و اینها بخاطر منافع ملی خودشان آمدهاند، حتی آقای روحانی بلند میشد و میگفت نخیر! اینها امنیت، دموکراسی و رسانه را آوردهاند و اوضاع خوب است. اینها همهشان بخاطر فریب دادن مردم و برای به انحراف کشاندن افکار و اذهان است. میگفتیم آمریکا سوار بر ما شده و ما را به یک مسیری میکشاند که آن طرفاش ناپیداست، اما قبول نمیکردند، چرا؟ به این خاطر که فضای فتنهآلود حاکم بود.
این آگاه مسایل دینی، معیار تشخیص حق و باطل برای یک انسان را فرد و یا هم یک آیتالله که عمامهاش سیاه و اولاد پیامبر باشد ندانست و گفت: کلیت اسلام و بحث حق و باطل چیز دیگری است که مرتبط به فرد یا یک جریان نیست. در سالهای گذشته حتی گاهی معیار حضور جوان شیعه در فلان جلسات، حضور بعضی از علما بود. وقتی میگفتیم موسیقی حرام است، برای ما میگفتند پس چرا از تلویزیونی پخش میشود که در راًس آن شیخ قرار دارد. معیار حق و باطق مردم این شده بود. اگر در اینجا بصیرت باشد انسان به سادگی راه حق و باطل را تشخیص میدهد.
رئیس مرکز تبیان در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: اگر در سطح آموزش و تربیت نیروهای جوان کار نکنیم و آنان وارد عرصه نشوند، نیروهای قبلی پیر میشوند و اگر حادثه ای باعث از بین رفتن شان نشود، توان و قدرتشان مضمحل میشود و از کار میمانند. اگر ما نیروی جوان نداشته باشیم که جایگزینِ نیروهای قبلی شوند، جریانها و حرکتهای اسلامی در عرصهی سازندگی و رهبری کشور عقب میمانند و از هم فرو میپاشند، لذا باید نیروهای فهیم و توانمندی وجود داشته باشند تا بتوانند جامعه را مدیریت کنند.
حسینی مزاری در پایان با اشاره به فعالیتهای سه دههای مرکز تبیان و دعوت از جوانان به سازمانی عمل کردن و ورود به این تشکیلات، عنوان کرد: تا زمانی که شما جوانان به فکر ساختن خود نباشید و در راستای فراگیری علوم مدیریتی، هم از نظر علمی و هم از نظر تجربی، با قدرت وارد نشده و کار نکنید شما مطمئن باشید که افغانستان روی خوشبختی، عظمت، اقتدار و ساخته شدن را نخواهد دید.
مشروح سخنان حجتالاسلام والسملین سیدعیسی حسینی مزاری در دیدار با جوانان در دفتر مرکز تبیان در کابل به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین
جوانان سرمایهی اصلی کشور هستند.
جوانان سرمایهی اصلی هر کشور هستند. این سرمایه هم زمانی میتواند در راستای رشد کشور و مردم تاثیرگذار باشد که به کار بیفتد و در جریان باشد. شما حتما میدانید سرمایهی پولی اگر در یک جای راکد باشد هیچگونه ثمرهای ندارد و یا حتی اگر در بانک هم باشد شاید بانک به کار بیاندازد و یک سودی هم برای صاحب آن بدهد؛ اما اگر این پول به صورت درست به کار انداخته شود، قطعاً هم برای صاحب پول مفید است و هم برای جامعه مفید خواهد بود و چرخهی اقتصاد را خواهد چرخاند. این در حالی است که پول اهمیتاش به مراتب کمتر از نیروی جوان است، چون پول نمیتواند برای جامعه نیروی جوانی بسازد، یعنی در یک مملکت پول جوانساز نیست، اما این جوان است که اگر به کار بیفتد، پولساز بوده و اقتصاد کشور را راه میاندازد.
اما این نیروی انسانی چه زمانی تاثیرگذار است؟
زمانی که این جوان در ایام جوانی روی تحصیل تمرکز کند، جوانانی که تحصیل نمیکنند نمیگویم تاثیرگذار نیستند، اما به اندازهی یک جوانِ تحصیلکرده نمیتوانند اثرگذار باشند. تحصیل هم بایستی در دو جهت باشد: تحصیل معرفت دینی و تحصیل علوم روز. این دو نوع تحصیل در دو مسیر، جوان را به عنوان یک نیروی توانمندِ پرظرفیت برای اجتماع تربیت می کند.
تحصیل علوم روز بدون کسب معارف دینی مفید نخواهد بود.
جوانی که صرفاً در مسیر علوم روز کار میکند اما در قسمت معارف دین برداشت و معلومات ندارد نمیتواند کار مفیدی برای جامعه انجام بدهد؛ چه بسا چنین جوان تحصیلکردهای در رشتهی ریاضی، فیزیک و یا سایر علوم روز، در خدمت اهداف شیطانی قرار بگیرد و در جهت ترویج و توجیه استبداد و دیکتاتوری عمل کند؛ همانند بسیاری از جوانانی که در خدمت برنامههای آمریکا و در خدمت سیاستهای اسرائیل هستند.
در پشت بسیاری از معضلات جهان امروز افراد تحصیلکرده وجود دارند.
مشکلات امروز افغانستان از ناحیهی آدمهای بیسواد و خانهنشین نبوده و نیست، بلکه در عقب این طرحها آدمهای تحصیلکرده، برجسته، پروفیسورها و اساتید دانشگاه ها هستند که موجب ایجاد بحران و قتل و درگیری و خونریزی در چهل و سه سال اخیر افغانستان شدهاند. البته این مشکلات در سوریه، عراق، لبنان و یمن و پاکستان و حتی در خود غرب وجود دارد. شما فکر میکنید آمریکا و اروپا مشکلات ندارند؟ نخیر! اینطور نیست. مشکلاتی که امروز در غرب وجود دارد خیلی بیشتر از مشکلاتی است که امروز در جهان اسلام در ظاهر به صورت جنگ و خونریزی میبینیم. معضلات در غرب به مراتب بیشتر از اینجا است. پشت سر تمام اینها آدمهای تحصیلکردهای قرار دارند که به علوم روز تخصص دارند.
تحصیل معارف دینی به تنهایی هم کاربردی ندارد.
از طرفی؛ اگر انسان تنها در مسیر علوم و معارف دین کار کند باز هم کاربرد آنچنانی نخواهد داشت. چه بسا اینها هم مسیر انحراف را بپیمایند، انحراف در حد و نوعی که یک آدمی در ظاهر تدین دارد. چنین شخصی معارف دین و علم خداشناسی را خیلی بلد است اما به نحو دیگری در مسیر اهداف شیطانی قرار میگیرد. شما امروز میبینید که چنین آدمهایی یا خودشان عامل دست استکبار در جهان اسلاماند، در مسیر ایجاد اختلافات کار می کنند و تندرویهایی که در سطح خود شیعیان ما وجود دارد که به جز خودشان بقیه را کافر میدانند و یا سنیهایی که با پبروی از فکر افراطی وهابیت، غیر از خودشان بقیه را کافر میدانند. اینها توسط عواملی مدیریت میشوند و در راًس این خطوط کسانی هستند که در مسیر معارف دینی ورود دارند و حتی در ظاهر مجتهد هستند. اینها در راًس این خطوط قرار دارند، آن هم با مدیریت دستهای پشت پردهی استکبار؛ مثل آمریکا، اسرائیل، انگلیس و فرانسه که این جریانها را برای به نابودی کشاندن جوامع اسلامی مدیریت میکنند.
اختلافات جوامع اسلامی توسط عواملی هدایت میشود که آنها از انگلیس و غرب جهت میگیرند.
هرچند اختلافات سنی و شیعه که در عراق و سایر کشورهای اسلامی وجود دارد توسط همین عوامل ترویج میشوند، اما مدیر اصلی اینها نیستند. مدیر اصلی کسانی هستند که در اتاقهای مجهز در آمریکا، اسرائیل، انگلیس و فرانسه نشستهاند. مدیرهای میانی که در سطح جریانهای اسلامی هستند و شما فکر میکنید فلان مرجع میباشد نخیر! اینها حتی مرجعیتشان از سوی انگلیس است. اگر شیعهی انگلیسی میگوییم به این خاطر است که فلان آقا که به عنوان مرجع شیعیان مطرح است، از انگلستان خط و جهت داده میشود و سپس به عنوان مرجع در سطح شیعیان کار میکند و ما هم آدمهای ساده و بدون تحقیق به خاطر آنکه یک بستهی معیشتی به ما کمک میکند خیلی راحت به سمتش میرویم. اینها جهان تشیع را با مشکلات مواجه میکنند.
تزکیه و تقوا لازمهی کسب بصیرت است
تحصیل باید در هر دو رشته باشد. حتی شما در دو رشتهی علوم روز و معارف دین متخصص هم شوید باز هم آخر کار نیست و شاید در ادامهی راه دچار مشکل شوید. ما زمانی با مشکل مواجه نمیشویم که تزکیه و تقوا را پیشهی خود قرار بدهیم و بصیرت پیدا کنیم. بصیرت زمانی به وجود میآید که ما تقوا داشته باشیم. تقوا هم یعنی واجبات الهی را انجام بدهیم و از منکرات الهی اجتناب کنیم، خیلی نیاز نیست انسان جنجال متحمل شود. یکی از واجبات نماز است و آن باید به موقع و خوب خوانده شود و همچنین سایر واجبات. همین مقدار اگر انجام بدهید برای شما بصیرت ایجاد میشود، بصیرت یعنی تشخیص حق از باطل بخصوص در ایام فتنه مثل شرایط امروز افغانستان و جهان اسلام که گرفتار فتنه است.
بسیاری اوقات مردم حق و باطل را تشخیص نمیدهند.
در بیست سال گذشته آمریکا در افغانستان حضور داشت. هر چقدر میگفتیم آمریکا دروغ میگوید و اینها بخاطر منافع ملی خودشان آمدهاند و افغانستان و مردمش برای آنها مهم نیست ولو کشور خراب شود و مردمش قتل عام شوند اما حتا آقای روحانی شیعه و یامولوی سنی بلند میشدند و میگفتند نخیر! اینها امنیت، دموکراسی و رسانه را آوردهاند و اوضاع خوب و به نفع ماست. میگفتیم آمریکا سوار بر ما شده و ما را به یک مسیری میکشاند که آن طرفاش ناپیداست، اما قبول نمیکردند به این خاطر که فضای فتنهآلود حاکم بود. حتی گاهی معیار حضور جوان شیعه در جلسات، حضور بعضی از علما بود. وقتی میگفتیم موسیقی حرام است، برای ما میگفتند پس چرا از تلویزیونی پخش میشود که در راًس آن فلان شیخ و ملا قرار دارد. معیار حق و باطق مردم این شده بود. اگر در اینجا بصیرت باشد انسان به سادگی راه حق و باطل را تشخیص میدهد و راحت می داند که معیار تشخیص حق و باطل برای یک انسان، فرد و یا هم یک آیتالله که عمامهاش سیاه و اولاد پیامبر هم باشد نیست. کلیت اسلام و بحث حق و باطل چیز دیگری است که مرتبط به فرد یا یک جریان نیست.
لزوم همراهی تحصیل با تزکیه و تهذیب
تحصیل باید تواًم با تهذیب باشد. انسان اگر تهذیب و تذکیه نداشته باشد و از نظر اخلاقی خود را نسازد، راهِ حق و باطل را تشخیص ندهد و بصیرت پیدا نکند، حتی اگر علم توحید هم بلد باشد و خدا را هم صد در صد بشناسد باز هم به انحراف میرود و اگر دکتور یا پروفیسور هم شود این کشور از او خیر نمیبیند. در طول بیست سال گذشته در راٌس حکومت و کابینه و جاهای دیگر انسانهایی بودند که دکتر، فوق لیسانس و اکثریت لیسانس داشتند، اکثریتشان هم از ایران آمده بودند. ما از کسانی که از غرب آمده بودند توقع نداریم که بهتر کار کنند، اما آنها که از ایران آمده بودند چه کردند؟ اینها را بگذاریم کنار ملاهایی که از حوزات علمیهی نجف و قم و مشهد آمده بودند و در اختیار شبکههای استخباراتی قرار گرفته بودند و در رسانهها نیز بر علیه دین صحبت میکردند. کسانی که در ایران درس خواندند، اینجا که آمدند علیه جمهوری اسلامی موضع گرفتند. مقالههایی که علیه دین و مذهب نوشته شده توسط طلبههایی است که در قم و مشهد درس خواندهاند. اینها کسانی بودند که معارف دین را فرا گرفتهاند اما تزکیه و تقوا نداشتند. زمانی که تقوا نبود بصیرت هم پیدا نمیشود و نتیجهاش میشود کسانی که در بیست سال گذشته بودند، اما حالا نیستند، بیست سال ادعای رهبری و مردمداری کردند و از نام قوم و دین و منطقه سوءاستفاده کردند ولی در آخر حتی برای خودشان کاری نتوانستند.
بسیاری از رهبران کنونی کشور چه ناآگاهانه و چه عامدانه در مسیر باطل بودند.
من کسانی را از حالشان خبر دارم که در گذشته ادعای رهبری داشتند، ولی حالا پول شب و روزشان را ندارند که مصرف کنند. زمانی که برای دین، مذهب و ملت خود کاری نکردید، حداقل برای خود کاری میکردید. کسانی که در مسیر باطل چه به صورت جدی و یا نافهمیده حرکت کردند، نتیجهاش مثل رهبرانی میشود که در بیست سال گذشته بودند که خدا با آنها نبود چون آنها باخدا نبودند و برای آخرت کاری نکردند و حالا دنیایشان هم از دست رفته است بنابراین جوانان حالذ سعی کنند که تجربهی گذشته دوباره بر سرما تکرار نشود.
مرکز تبیان یک سازمان اسلامیِ دینی مذهبی و ولایی است.
مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان سی سال میشود که در عرصهی مبارزات حضور داشته و برای نیروی جوان برنامه ارائه کرده است. ما از همان ابتدای تاسیس این تشکیلات با مجموعهای از جوانان به شمول بنده که آن زمان بیست و نه سال داشتم و حالا پنجاه و نه سال دارم و کارهای تشکیلاتی را قبلتر از تاسیس مرکز تبیان آغاز کرده بودم و سال ۱۳۷۰ شمسی این تشکیلات را تاسیس کردیم. از همان ابتدا با مجموع جوانانی جوانتر از خودم کار را آغاز کردیم و تا حالا تمام مجموعه، پرسنل و عناصری که شما در داخل و خارج در جمع ما میبینید اکثراً کسانی هستند که مثل شما جوانان گرد هم جمع شدیم و این تشکیلات را تاسیس کردیم و تا حالا این تشکیلات با یک موضع کاملاً روشن، دینی و ولایی جلو آمده است.
حرکت ما باید شاخص باشد؛ مرکز تبیان خود را مسئول میداند تا بستر رشد جوانان را فراهم کند.
دین و اسلام و اهل بیت گفتنِ عام به درد نمیخورد. حرکت باید شاخص باشد. این تشکیلات با توجه و با تکیه به نیروی جوان پیش آمده است. در طول این سی سال ما برنامههای مختلفی برای جوانان در دفاتر مشهد، قم، تهران، کابل، مزارشریف و هرات داشتهایم و کارهای زیادی انجام شده است، ما خود را مسئول میدانیم تا بستر را برای جوانان فراهم کنیم. ما مسیر را برای رشد جوانان در عرصهی تعلیمی در هر دو مسیر و در راستای تزکیه و تهذیب و بصیرتافزایی میان جوانان فراهم کردهایم. مهمتر از همه متشکل عمل کردن است.
فعالیتها باید سازمانیافته باشند
اگر هم پروفیسور و هم بصیر باشید باز اگر سازمانیافته در کنار هم کار نکنید بدرد نمیخورد. شما سرمایههای انسانی با وصف داشتن این خصوصیات زمانی میتوانید در این کشور موثر باشید و افغانستان را از این وضع بیرون کنید و مقتدر بسازید و خود شما هم قوی شوید که سازمانیافته و سازمانی کار کنید. وظیفهی دینی ماست که برای شما بگویم که کار سازمانیافته انجام بدهید که این کار به نفع خود شما و آیندهی کشورتان است. شما بررسی کنید جوانانی که از قبل با ما بودند، اکنون آنها مدیرانی هستند که در سطوح و عرصههای مختلف کارهای تاثیرگذار انجام میدهند و هم دنیای آنها با اعتبار ساخته شده و هم آخرتشان انشاءالله ساخته شده است. من که خودم رئیس این تشکیلات هستم، از نظر دنیایی نه موتر، نه اکونت شخصی و نه خانه و نه هیچ چیزی ندارم. شما می توانید بررسی کنید. این حقیقت دارد و به دنبال دنیا هم نیستیم. اگر ما به فکر دنیا میبودیم در چنین شرایط خطیری به افغانستان نمیآمدیم و در ایران نه بلکه یک جای دیگر آرام زندگی میکردیم.
این وظیفه ما است که افغانستان در خدمت شما باشیم تا با همفکری هم و با حضور شما و بقیهی جوانان برنامههای آموزشی و پرورشی را برای مستعد ساختن شما و هدایت عناصر و جوانان مستعد در مسیر فرا گرفتن علوم مدیریتی روی دست بگیریم تا بتوانند برای حال و آیندهی کشور جزو رهبران اثرگذار باشند. ما برای اجرای حرکتهایی در راستای سازندگی کشور در عرصههای فرهنگی، آموزشی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیاز به کادرها و مدیران جوان داریم.
نباید از تربیت نیروهای جوان غفلت کرد؛ جوانان شایسته باید جایگزین نیروهای قبلی شوند
اگر در سطح آموزش و تربیت نیروهای جوان کار نکنیم و آنان وارد عرصه نشوند، نیروهای قبلی پیر میشوند و اگر ترور هم نشوند توان و قدرتشان مضمحل میشود و از کار میمانند. اگر ما نیروی جوان نداشته باشیم که جایگزینِ نیروهای قبلی شوند، جریانها و حرکتهای اسلامی در عرصهی سازندگی و رهبری کشور عقب میمانند و از هم فرو میپاشند، لذا باید نیروهای فهیم و توانمندی وجود داشته باشند تا بتوانند جامعه را مدیریت کنند. تا زمانی که شما جوانان به فکر ساختن خود نباشید و در راستای فراگیری علوم مدیریتی، هم از نظر علمی و هم از نظر تجربی، با قدرت وارد نشده و کار نکنید شما مطمئن باشید که افغانستان روی خوشبختی، عظمت، اقدار و ساختن شدن را نخواهد دید.
شهید سلیمانی آنچنان خود را رشد داد که آمریکا و اسرائیل را مستاصل کرد
کسانی که درس نخواندهاند هم نگران نباشند چون آنها هم خیلی موثر هستند. در کنار شغلتان سعی کنید در برنامههای مطالعاتی و آموزشی که برگزار میشود خود را بسازید. بسیاری از انسانهای بزرگ در دنیا با تحصیلاتی اندک بزرگ شدند. همین شهید قاسم سلیمانی سطح تحصیلیاش دیپلوم بود. ایشان به گونهای در مسیر رسیدن به هدفاش خود را رشد میدهد که بزرگترین جنرالان آمریکایی بخاطر شهید سلیمانی در عرصهی جنگ و نبرد سرگردان شدند و نمیدانستند با وی چطور بجنگند و بالاخره ناجوانمردانه شهیدش ساختند. اگر اینطور به شهادت نمیرسید، در هیچ جنگی نمیتوانستند شهید سلمیانی را شکست بدهند. کسانی که ترک تحصیل کردهاید سعی کنید راهی برای ادامهی تحصیل پیدا کنید. اگر روز نمیتوانید شب درس بخوانید. به دنبال پول نباشید فقط درس بخوانید. من در سخنرانی که در کاشان در میان چندین هزار تن از مهاجرین داشتم گفتم فرزندانتان را بگذارید درس بخوانند، اگر از گرسنگی مجبور به خوردن پوست کیله(موز) هم شوید بگذارید فرزندان شما درس بخوانند. تحصیل خیلی مهم است. بیش از این وقت شما را نمیگیرم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!