سیاست مرکز تبیان تعامل با طالبان است؛ نه تایید مطلق و نه رد مطلق/ مطالبهگریِ تکدیگرایانه حرکتی غلط است/ هیچ فرد و جریانی نمیتواند شیعیان افغانستان را انکار کند
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –مشهد مقدس: جمعی از مسئولین و اعضای فعال مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در دفتر مشهد مقدس با حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری دیدار نمودند. صحبت پیرامون روند فعالیتها، نقاط ضعف و قوت، برنامههای پیش روی این مرکز و نیز بررسی اوضاع جاری کشور و رسالت مرکز تبیان در راستای تامین صلح و ثبات و بهبود امنیت و اقتصاد ملی، از جمله محورهای مطرحشده در این دیدار بود.
حسینی مزاری در ابتدای سخنان خود، با ذکر اهمیت این نکته که تا زمانی که انقلاب فکری در کشور ایجاد نگردد و فرهنگ ملت بالا نرود، قطعا نمیتوان هیچ کاری در عرصهی هدایت و سازماندهی کشور و مردم انجام داد، خاطرنشان کرد: اینکه ما –مرکز تبیان و سایر جریانهای انقلابی- در برابر موج بزرگی از بدخواهان در داخل و در منطقه و در کل دنیا قرار دارند، بایستی برآیند و خروجی آن تصمیم به ایجاد یک انقلاب فکری و فرهنگی و اجتماعی باشد.
این آگاه مسایل سیاسی، تمامی معضلات امروز افغانستان را ناشی از ناآگاهی و جهل مردم عنوان کرد و گفت: جهل مردم که میگویم شامل یک طیف خاص و عموم مردم نمیشود، بلکه حتی کسانی را که تاکنون ادعای رهبری جامعه را داشتند، نیز در بر میگیرد. اگر طی ۲۰ سال گذشته، علم و آگاهی و فهم دینی و شعور اجتماعی و سلطه بر علوم روز و آکادمیک بالا میبود، نباید چنین شرایطی را فعلا تجربه میکردیم و نباید عقبگرد میداشتیم و متحمل این همه مصائب میشدیم.
با این حال؛ حسینی مزاری مردم افغانستان را در دنیا مردمی نمونه و قهرمان دانست و به شکست سه ابرقدرت جهانی در افغانستان اشاره نموده و گفت: اما سوال مهم اینجاست که چرا مثلا چنین مردمی که یک چنین توانمندی و قدرتی دارند، حتی در راستای مدیریت اوضاع کشورِ خود بمانند وکاری نتوانند، چرا؟ به خاطر اینکه ما همواره در جنگِ سخت واقعا پیروز بودهایم، در برابر انگلیسها جنگیدیم، کشتیم و کشته دادیم، در جنگ با روسها و نوکرانش جنگیدیم و صدها هزار کشته و معلول و مجروح دادیم ولی پیروز شدیم، در جنگ با آمریکا نیز به هر حال ما پیروز شدیم و نگذاشتیم به تمامی اهداف خود برسند و در نهایت نیز از کشورمان فرار نمودند.
رئیس مرکز تبیان در تکمیل مطلب فوق افزود: ما همواره در جنگ سخت پیروز بودهایم اما در جنگ نرم متأسفانه حتی یک پیروزی نداشتهایم. چرا پیروزی نداریم؟ به خاطر اینکه مغز ما آشفته است و هنوز تفکر صحیحی پیدا نکرده و آگاهی بالا نداریم که به عنوان مثال نگذاریم آمریکاییهایی که از در بیرون رفتهاند دوباره نتوانند از پنجره وارد شوند و به ما ضربه بزنند.
وی تاکید کرد: ما باید در عرصهی مسائل فکری و اجتماعی به شکل جدی در صحنه باشیم و در جهت ایجاد تحول در داخل افغانستان فعالیت نمائیم و اگر هدف این است که جامعه را هدایت بکنیم، باید مسیر را به سمت خداخواهی مردم باز نموده و افکار عمومی را جهت بدهیم و هرچند کار سنگین و سختی است، اما همین شدت و سختی، این نیاز را میرساند که ما سازمانیافته عمل نماییم.
حسینی مزاری با حساس دانستن شرایط فعلی افغانستان، عنوان کرد: شرایط کشور از این جهت حساس است که علیرغم تهدیدهایی که وجود دارد اما فرصت و فضا برای کار آماده است.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین ما باید از این فضای به وجودآمده در راستای جهتدهی فکری مردم و بالا بردن آگاهیهای آنان و تامین امنیت و ارتقای اقتصاد مردمی و ایجاد هماهنگی میان جناحها و شخصیتهای حقیقی و حقوقی و همچنین در راستای ایجاد تعامل با طالبان و طرح و پیگیری مطالبات و جهت دادن طالبان و مجاب کردن آنان به حرکت در مسیر تحقق این مطالبات، نهایت استفاده را به عمل آوریم.
حسینی مزاری با نکوهش مطالبهگری از مسئولان حکومت به صورت تکدیگرایانه و با تضرع و عذر و زاری، تاکید کرد: ما نباید بگوییم که آقای طالب این حق ماست و شما لطفا حق ما را بدهید! این حرکت، واقعا حرکتِ ناشایستهای است. من به شخصیتهای شیعه و نسبت به بقیهی مبارزین هم این پیشنهاد را دارم که خود را کوچک و خرد نکنید و تحت عنوان حق و حقوق و مطالبات، دنبال در هر کسی ندوید. بیایید خودتان را سازمان بدهید. ابتدا خودتان را با اتحاد و هماهنگی مقتدر بسازید.
رئیس مرکز تبیان خاطرنشان کرد: هیچ قدرت و هیچ مجموعهای نمیتواند حضور شیعیان را در افغانستان انکار نماید. شیعیان چهارده سال در برابر شورویها و نوکرانش جهاد کردند و هزاران شهید دادهاند. شیعیان بعد از پیروزی و نیز در زمان مقاومت و همچنان در بیست سال اخیر در صحنه حضور داشتهاند و کار کردهاند و نتایج خیلی خوبی از خود به جای گذاشتهاند. اینگونه نیست که ما یک مجموعهی ناشناختهی بی سر و پای ضعیف باشیم که حالا در راستای تثبیت خود حرکت بکنیم. اینکه با این آقا صحبت کن، با آن آقا صحبت کن، با این معاون و با این وزیر و با آن فلان صحبت کن که آقا شما ما را بپذیر! این یعنی چه؟ این حرکت، حرکت نادرست و غلطی است. هر شخص و جریان و حزبی که در افغانستان چنین رویهای را دنبال میکند، کار غلطی انجام میدهد.
حسینی مزاری روند کنونی کار تشکیلات مرکز تبیان را تعامل با طالب دانست و گفت: ما نه طالب را صد در صد تایید میکنیم که بگوییم اینها فرشتههای نجات هستند که هیچ مشکلی نداشتهاند و گذشتهشان خوب بوده و نه هم صد در صد رد میکنیم و در برابر آنها میایستیم و مثل برخیها شعار مقاومت میدهیم. ما اهل کار در افغانستان هستیم. میخواهیم در افغانستان حضور داشته باشیم. با طالبان هم تا زمانی همکاری میکنیم که فکر و روش و منش و اصلیت و هویت ما را به رسمیت بشناسد. اگر با ما تعامل داشته باشند، ما هم تعامل داریم و اگر طالب به ما نیاز داشته باشد، ما هم نیاز داریم.
وی افزود: سعی ما بر این است که اصول خود را برای طالبان و حکومتی که فعلا بر سر کار است مطرح بکنیم. ما بر اساس اصول خود عمل میکنیم. اگر طالبان این اصول را پذیرفتند، ما به صورت صد در صد و مطلق از این حاکمیت حمایت میکنیم، اما اگر نپذیرفتند باز هم ما در افغانستان حضور خواهیم داشت و حاکمیت طالبان را به عنوان یک موجودیتی که در کشور نظم برقرار میکند و وجود این حکومت از بیحکومتی بهتر است، از این باب حمایت میکنیم، ولیکن ما بر اساس آن فکر و اندیشهی خود در راستای مردم و نجات کشور عمل خواهیم کرد.
مشروح سخنان مهم حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این دیدار به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین و به نستعین.
ابتدا تشکر میکنیم از مجموعه خانمها و آقایانی که صحبت کردند و نظرات خود را مطرح نمودند. اگرچه از نظر من صحبتها و پیشنهادها و دیدگاهها، دیدگاههایی کامل نبودند، چرا؟ به خاطر اینکه با آمادگی قبلی صورت نگرفت، یعنی اصول جلسات این است که ما قبلا موضوع جلسات را اعلام بکنیم و همکاران با یک آمادگی وارد محوطه شوند و صحبت بکنند تا بتوانیم از صحبتهایشان بهره ببریم. خب، امروز بنده موضوع جلسه را اعلام کردم و هفتهی بعد پنجشنبه انشاءالله حتما دوستان سعی بکنند رأس ساعت دو تشریف بیاورند و بعد از آن کسی اجازه ورود به جلسه را نخواهد داشت. شأن کارهای سازمانی ما در گذشته همواره همینطور بوده است. تخلف بخصوص برای اعضا و نیروهای تشکیلات ممنوع است. کسی که نظم و دقت ندارد و نه به خود اهمیت میدهد و نه برای تشکیلات و طرف مقابل خود ارزش قائل است، چنین کسی به درد کار فرهنگی و اجتماعی نمیخورد. کسانی که قدر و قیمت وقت را میدانند و در زندگیشان واقعا منظم هستند، با چنین کسانی میتوان تعامل کرد و برای رسیدن به یک هدف کلان در افغانستان مبارزه نمود.
هدایت جامعه بدون انقلاب فکری امکانپذیر نیست
ما و شما ادعای ایجاد یک انقلاب فکری و فرهنگی و اجتماعی را در افغانستان داریم، اگر ما چنین ادعایی نداشته باشیم، کار و زحمت و مبارزات و مجاهدات ما بیهوده خواهد بود. اینکه ما در برابر یک موج بزرگ بدخواهان در داخل و در منطقه و در کل دنیا قرار داریم، از پیامد کار ما در هراس هستند و میدانند که برآیند و خروجی کارما ایجاد یک انقلاب فکری و فرهنگی و اجتماعی خواهد بود که چنانچه یک چنین خروجی هم باید داشته باشیم. تا زمانی که ما انقلاب فکری در کشور ایجاد نکنیم و فرهنگ ملت را بالا نبریم، قطعا نمیتوانیم هیچ کاری در عرصهی هدایت و سازماندهی کشور و مردم انجام بدهیم.
تمامی معضلات امروز افغانستان ناشی از ضعف آگاهی و فهم مردم است
ضعف آگاهی مردم که میگویم شامل تنها عوام مردم نمیشود، بلکه حتی کسانی را که ادعای رهبری جامعه را تا هنوز داشتهاند نیز در بر میگیرد. اگر طی ۲۰ سال گذشته علم و آگاهی و فهم دینی و شعور اجتماعی و سلطه بر علوم روز و آکادمیک مردم بالا میبود، نباید چنین شرایطی را فعلا تجربه مینموده و نباید عقبگرد میداشتیم و این همه مصائب را تحمل میکردیم. آخر شما را به خدا معنا دارد که یک کشور اسلامی و مردم مبارز و مجاهدی مثل مردم افغانستان را ۲۰ سال آمریکاییها سر کار بگذارند و فریب بدهند؟ در صورتی که مردم افغانستان در دنیا مردمی نمونه و قهرمان بوده و هستند! ما تاکنون سه امپراطوری را شکست دادهایم. امپراطوری انگلیسی که یک زمانی آفتاب در سرزمینهای تحت سیطرهاش غروب نمیکرد، توسط مردم افغانستان بساطش جمع شد و جمع شد و کوچک شد. هرچند درست است که اکنون از نظر فکری و فرهنگی سلطهاش خیلی وسیع است، ولی به هر حال از نظر جغرافیایی خیلی محدود شده است.
مردم افغانستان، سه ابرقدرت و امپراطوری را شکست دادهاند
ما همچنین در دهه ۵۰ شمسی شورویها را شکست دادیم و آنان از افغانستان اخراج شدند و کل کمونیسم با چالش مواجه شد و دیوار برلین فروریخت و کمونیسم و مکتب کمونیسم به زبالهدان تاریخ پیوست. این امر بزرگ به وسیلهی مجاهدت مردم افغانستان حاصل شد. در عصر حاضر هم که مشاهده نمودید آمریکا با آن یال و کوپال و با خرج کردن صدها میلیارد دالر و آوردن دهها هزار نیروی نظامی و امکانات فرهنگی و رسانهای، بالاخره آنگونه که میخواست نتوانست سلطهی خود را بر افغانستان حفظ نماید و نتوانست افغانستان و مردم آن را در آن مسیر مطلقی که میخواست جهت بدهد و مفتضحانه از افغانستان شکست خوردند و علیالظاهر از کشورمان خارج شدند.
افغانستان همواره در جنگِ سخت پیروز بوده است
اما سوال مهم اینجاست؛ چرا باید مردمی که چنین توانمندی و قدرتی دارند، حتی در راستای مدیریت اوضاع کشورِ خود بمانند و کاری نتوانند؟ ما همواره در جنگِ سخت پیروز بودهایم، در برابر انگلیسها جنگیدیم، کشتیم و کشته دادیم اما پیروز شدیم، در جنگ با روسها و نوکرانش جنگیدیم و صدها هزار کشته و معلول و مجروح دادیم ولی پیروز شدیم، در جنگ با آمریکا نیز به هر حال ما پیروز شدیم و نگذاشتیم آنها به تمامی اهداف خود برسند و در نهایت نیز از کشورمان فرار نمودند.
پیروز در جنگِ سخت؛ مغلوب در جنگ نرم!
در هر صورت، این یک واقعیت است که ما همواره در جنگ سخت پیروز بودهایم اما در جنگ نرم متأسفانه حتی یک پیروزی نداشتیم. چرا پیروزی نداشتهایم؟ به خاطر اینکه مغز ما آشفته است و هنوز تفکر صحیحی پیدا نکرده و آگاهی درستی نداریم که به عنوان مثال نگذاریم آمریکاییهایی که از در بیرون رفتهاند دوباره نتوانند از پنجره وارد شوند و به ما ضربه بزنند. درست است که آمریکاییها علیالظاهر از افغانستان خارج شدند، اما قطعا دستبردار نیستند و در عرصهی جنگ نرم به شدت علیه مردم و کشور ما مبارزه میکنند.
تنها طالبان با آمریکاییها نجنگیدند
در این میان یک نکته را باید مد نظر داشت؛ اینگونه تبلیغ میشود که تنها طالبان علیه آمریکا جنگیدند، نه یک چنین چیزی نیست، طالبان بخشی از مبارزه علیه آمریکا بودند، اما بخش دیگر آن افراد و گروههای دیگری مانند مرکز تبیان و امثال مرکز تبیان و جریانها و شخصیتهای شیعه و سنی بودند که در داخل شهرهای بزرگ در برابر آمریکاییها ایستادند و جنگیدند و حقیقتا نیز آمریکاییها را مستأصل کردند.
هدایت جامعه کار سختی است و مقابله با این سختی، نیاز به سازمانیافته عمل کردن دارد
بنابراین خواهران و برادران! ما باید در عرصهی مسائل فکری و اجتماعی به شکل جدی در صحنه باشیم و در جهت ایجاد تحول در داخل افغانستان فعالیت نمائیم. خب اگر هدف این است که جامعه را هدایت کنیم، باید مسیر را به سمت خداخواهیِ مردم باز نموده و افکار عمومی را جهت بدهیم. بله! کار سنگین و سختی است ولی همین شدت و سختی، این نیاز را میرساند که ما سازمانیافته عمل نماییم. نباید اینطور باشد که بیاییم زیر یک سقف چهار دقیقه، یک ساعت و یا دو ساعت صحبت کنیم و بهبه و چهچه نموده و تشریفاتی حرف بزنیم و بعدش به دنبال راه خود برویم. اینگونه ما نه در زندگی فردی خود و نه در زندگی خانوادگی خود و نه در زندگی اجتماعی خود و نه در زندگی مبارزاتی خود به توفیق و پیروزی نمیرسیم.
فضا برای فعالیت در کشور فراهم است
فعلا شرایط افغانستان بسیار حساس است. حساس از این جهت که فرصت برای کار آماده است. بله! موانع وجود دارد، تهدیدهای زیادی هم وجود دارد و اینگونه نیست که تهدیدی نباشد. ما ایندفعه که وارد افغانستان شدیم -گرچه قبل از ورود هم این مسائل را میدانستیم- با گوشت و پوست خود لمس کردیم و دیدیم که چقدر فضای کار و اجرای برنامههای فکری در آنجا فراهم است.
باید از فضای موجود، نهایت استفاده را جهت مطالبهگری از حکومت به کار گرفت
اصلا الآن یک خلاء وجوددارد. ما باید از این خلاء در راستای جهتدهی فکری مردم و بالا بردن آگاهیهای آنان و تامین امنیت و ارتقای اقتصاد مردمی و ایجاد هماهنگی میان جناحها و شخصیتهای حقیقی و حقوقی و همچنین در راستای ایجاد تعامل با طالبان و طرح و پیگیری مطالبات و جهت دادن طالبان و مجاب کردن آنان به حرکت در مسیر تحقق این مطالبات، نهایت استفاده را به عمل آوریم. این وظیفهی ما و وظیفهی همهی نیروهای فکری و فرهنگی و جهادی است که باید در این عرصه فعالیت داشته باشند.
مطالبهگریِ تکدیگرایانه حرکتی ناشایست است!
نکتهی مهم دیگر این است که مطالبات ما از مسئولان حکومت نیز نباید تکدیگرایانه و با تضرع و عذر و زاری باشد. نباید بگوییم که آقای طالب این حق ماست و شما لطفا حق ما را بدهید! این حرکت واقعا حرکتِ ناشایستی است. من نسبت به شخصیتهای شیعه و نسبت به بقیهی مبارزین هم این پیشنهاد را دارم که خود را کوچک و خرد نکنند و تحت عنوان حق و حقوق و مطالبات، دنبال درِ هر کسی ندوید. بیایید خودتان را سازمان بدهید. ابتدا خودتان را با اتحاد و هماهنگی مقتدر بسازید.
هیچ کسی نمیتواند حضور و فداکاری شیعیان افغانستان را انکار کند
هیچ قدرت و هیچ مجموعهای نمیتواند حضور شیعیان را در افغانستان انکار نماید. شیعیان چهارده سال در برابر شورویها و روسها و نوکرانش جهاد کردند و هزاران شهید دادهاند. شیعیان بعد از پیروزی و نیز در زمان مقاومت و همچنان در بیست سال اخیر در صحنه حضور داشتهاند و کار کردهاند و نتایج خیلی خوبی از خود به جای گذاشتهاند. اینگونه نیست که ما یک مجموعهی ناشناختهی بی سر و پای ضعیف باشیم که اکنون و در شرایط فعلی در راستای تثبیت خود حرکت بکنیم. اینکه با این آقا صحبت کن، با آن آقا صحبت کن، با این معاون و با این وزیر و با آن فلان صحبت کن که آقا شما ما را بپذیر! این یعنی چه؟ این حرکت، حرکت نادرست و غلطی است. هر شخص و جریان و حزبی که در افغانستان چنین رویهای را دنبال میکند، کار غلطی انجام میدهد.
تخریب یکدیگر و طرح مباحث قومیتی و جناحی به ضرر شیعیان است
ما بایستی در کنار هم قرار بگیریم. ما باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم. ما باید همدیگر را بپذیریم. طرفمان را با هر تفکر و جریانی که هست بلاخره باید بپذیریم و در کلیت در یک مسیر حرکت نماییم. نباید دیگر بحث قومیت برای ما مشکل ایجاد کند، نباید بحث حزب و گروه و سازمان و فلان و بهمان برای ما مشکل ایجاد نموده و همهی ما را کوچک کند. البته متاسفانه این روند فعلا در افغانستان جاری است و هر فردی از یک گوشهای بلند شده و خود را نمایندهی عام و تام شیعه اعلام میکند و میرود با طالب صحبت میکند و علیه دیگری حرف میزند. این کار، کار غلطی است. ما نمیتوانیم با این روند برای مردم افغانستان و دین و مذهب خود کار و خدمت کنیم.
هدایت مردم تنها از طریق حرکت سازمانی ممکن است
ما به عنوان یک جریان فکری فرهنگی و اجتماعی که گرایش و رویکرد سیاسی هم دارد وظیفه داریم که از این خلاء حُسن استفاده را نموده و در راستای جهت دادنِ مردم به سوی رشد و تعالی، کار جدی و سازمانیافته روی دست بگیریم. خب ما زمانی موفق میشویم به این هدف دست پیدا کنیم که به صورت منسجم فعالیت نماییم. هم کارکرد ما مشخص باشد و هم خروجیِ کار ما معلوم باشد که هفتهی گذشته و ماه گذشته و امروز چه مقدار بود و فردا چه مقدار است. ما باید محاسبات داشته باشیم که اگر ادعا میکنیم که عضو تشکیلات هستیم و فلان مسئولیت را بر عهده داریم، در چه عرصهای خدمت کردهایم و در فضای فیزیکی و فضای مجازی و در عرصهی فرهنگی و اقتصادی چه خروجی داریم؟ در بخش اقتصادی چقدر پول به تشکیلات کمک کردهایم و چقدر دفاتر داخل را حمایت کردهایم.
مرکز تبیان در طی سه دهه، سر سوزنی از خط فکری خود دست نکشیده است
تشکیلات مرکز تبیان تا امروز تنها تشکیلاتی بوده که طی سی سال گذشته با مواضع ثابت و با فکر شاخص و با حرکت هدفمند به سوی رشد و تعالی در افغانستان کار کرده است و نه قبل از سقوط و نه بعد از سقوط حتی یک لحظه هم دفاتر ما تعطیل نبوده و یک سر سوزن هم از اهداف فکری و فرهنگی و دینی خود دست نکشیدهایم. ما نه در بیست سال گذشته که این همه توحش و بربریت و کشتار و قتل و انهدام بود و حتی دفاتر ما در کابل مورد انفجار قرار گرفت کنار آمدیم و نه بعد از انفجار، باز هم ما جدیتر در مسیر خداییِ خود پای فشردیم.
در شرایط اخیر هم که طالبان آمدند و تبلیغات کردند که فلان است و بهمان است و طالب این است و آن است، نیز ما بر اساس همان اهداف اولیهای که برای خود تعریف کرده بودیم، یعنی حرکت در مسیر خدا با محوریت ولی فقیه و با منش و چارچوب اندیشهی ولایت فقیه، این حرکت را تا آخر ادامه میدهیم و مطمئن هستیم که خدای متعال ما را کمک میکند، چنانچه تا امروز هم کمک کرده است.
ما طی سی سال گذشته همواره حرکت رو به رشد داشتهایم. هیچگاه تا به امروز یادم نمیآید که مثلا امروز یک گام عقبتر از دیروز حرکت کرده باشیم، یا فردا حرکت ما سستتر از امروزمان باشد. نخیر! ما هر چه گام گذاشتیم، گامهای ما استوارتر و مستحکمتر بوده است. ما هر چه پیش رفتیم، حرکتمان رو به توسعه بوده است. از یک ولایت به ولایت دیگر، یک دفتر ما دو دفتر شد، دو تا دفتر سه تا چهار تا پنج تا و شش تا و به هر حال فعلا ما در سطح افغانستان و ایران حضور گسترده داشته و در سطح منطقه مطرح هستیم. ما در دنیا به عنوان یک جریان فکری و فرهنگیِ قدرتمند و استخواندار مطرح هستیم و در افغانستان نیز طالبان با همین نگاه با ما تعامل دارند.
برای دیدار هیچ مقام حکومت فعلی از دفتر خارج نشدم
وقتی اخیرا افغانستان رفتم چهل و سه روز در کابل و هرات بودم، اما یک لحظه هم به دنبال در کسی نرفتهام. یک لحظه هم اظهار تمایل نکردهام که من میخواهم بروم با فلان وزیر یا فلان معاون دیدار نمایم. همکاران از هر طرف زنگ میزدند که آقا ما فلانی را هماهنگ میکنیم گفتم آقا من نیازی ندارم که از دفتر بیرون شده و پیش فلان وزیر یا فلان رییس بروم، اگر کسی فکر میکند ما به دردشان میخوریم بیاید، درِ دفتر باز است و ما صحبت میکنیم. چنانچه سه چهار نفر از شخصیتهای مهم آمدند، بعضیهایشان را رسانهای کردیم برخی را نه. صحبتهای خیلی مفصلی هم پیرامون سیاستها و اوضاع جاری افغانستان انجام دادیم و فعلا نیز بین ما و طالبان تعامل وجود دارد و با سران درجه یک طالب در ارتباط هستیم و در مورد مسائل افغانستان صحبت داریم و گپ میزنیم و طرح و برنامه داریم.
سیاست مرکز تبیان تعامل با طالبان است؛ نه تایید مطلق و نه رد مطلق
روند کار تشکیلات مرکز تبیان نیز تعامل با طالب است. ما نه طالب را صد در صد تایید میکنیم که بگوییم اینها فرشتههای نجات هستند که هیچ مشکلی نداشتهاند و گذشتهشان خوب بوده و نه هم صد در صد رد میکنیم و در برابر آنها میایستیم و مثل برخیها شعار مقاومت و فلان و بهمان نمیدهیم. نه آقا از این خبرها نیست. ما اهل کار در افغانستان هستیم. میخواهیم در افغانستان حضور داشته باشیم. با طالبان هم تا زمانی همکاری میکنیم که فکر و روش و منش و اصلیت و هویت ما را به رسمیت بشناسد. اگر با ما تعامل داشته باشند، ما هم تعامل داریم و اگر طالب به ما نیاز داشته باشد، ما هم نیاز داریم.
سعی ما بر این است که اصول خود را برای طالبان و حکومتی که فعلا بر سر کار است مطرح بکنیم. ما بر اساس اصول خود عمل میکنیم. اگر طالبان این اصول را پذیرفتند ما به صورت صد در صد و مطلق از این حاکمیت حمایت میکنیم، اما اگر نپذیرفتند باز هم ما در افغانستان حضور خواهیم داشت و حاکمیت طالبان را به عنوان یک موجودیتی که در کشور نظم برقرار میکند و وجود این حکومت از بیحکومتی بهتر است، از این باب حمایت میکنیم، ولیکن ما بر اساس آن فکر و اندیشهی خود در راستای مردم و نجات کشور عمل خواهیم کرد.
اعضای مرکز تبیان از تمامی ظرفیتهای موجود برای فعالیت استفاده کنند
ما از شما همکاران تقاضا داریم همانگونه که همکاران ما و شما در داخل افغانستان در فضای بسیار خطرناک حضور کامل و فعال دارند و کار میکنند، ما نیز حداقل درصد کمی از آنها را احساس نموده و اینجا کار بکنیم. اینجا هم امنیت برقرار است و هم فضای کار و امکانات به مراتب بهتراست. همکاران ما و شما در کابل و هرات و مزار و سایر همکارانمان که در دیگر ولایات حضور دارند با وصف خطرات کار میکنند و به صورت جدی در این عرصه فعال هستند، لذا توقع ما از شما عزیزان که در ایران هستید این است که سعی کنید از همهی ظرفیتها برای تقویت حرکت ما در داخل استفاده نمایید.
لنگرگاه ما داخلِ افغانستان است
اصل هدف ما از کار در ایران به خاطر موجودیت دفاترمان نیست. کار ما در ایران به خاطر حمایت از حرکت داخل است. اگر روی شخصیتهای مهاجر کار میکنیم، اگر روی عناصر مهاجر کار میکنیم و به دنبال جذب و آموزش آنها هستیم، میخواهیم داخل کشور بروند و کار و فعالیت بکنند. هیچ یک از همکاران ما توجه خود را به سمت ایران نکنند. لنگر خود را در ایران نیندازند چون لنگرگاه ما اینجا نیست. لنگرگاه ما در داخل افغانستان است. حالا این که ما در ایران دغدغهی امور مهاجرین را داریم و در این زمینه فعالیت داریم به این خاطر است که زندگی آنها رو به بهبود باشد. به هر حال تا زمانی که مهاجرین ما اینجا هستند این رویکرد ما خواهد بود. از خداوند متعال میخواهم تا توفیق بدهد در راستای رسیدن به اهداف دینی خود موفق و موید باشیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!